ادبیات واژهای آشنا است و معروف، اما زمانی که در جستجوی تعریف دقیق آن بر میآییم با گسترۀ دامنه تعاریف آن و برداشتهای متفاوتی که میتوان از آن داشت روبرو میشویم. شما روزنامه میخوانید، کتاب داستانی در دست میگیرید و مشغول مطالعۀ آن میشوید، از طرف دوستی، نامهای به دستتان میرسد، با جستجو در کتاب نگهداری از گیاهان، قسمت مربوط به گیاه مورد نظر را پیدا و مطالعه میکنید، و اکنون متنی را میخوانید با موضوع انواع ادبی؛ کدامیک از اینها ادبیات به شمار میرود؟
ادبیات قلمروی گسترده است که محدود کردن آن در تعریف یا تعبیری خاص دشوار است. اصطلاح «ادبیات» در معانی مختلف به کار میرود برای مثال؛ ۱)مجموعه اصطلاحات یک حرفه یا رشته خاص برای مثال ادبیات عکاسی، ۲) مجموعه نوشتههای مربوط به دوره، سرزمین یا زبانی خاص، برای مثال ادبیات یونان، ۳) در فرهنگها ادبیات را دانشهای مربوط به ادب، علوم ادبی، و آثار ادبی خواندهاند. ادبیاتی که موضوع نوشتار حاضر و بحثهای پیش رو است، آثاری فاخرند که هنرمندانه زبان را به کارگرفتهاند و از رهگذر تخیل و احساس آفریده شدهاند. این آثار، اندیشههایی والا را به نمایش میگذارند؛ آثاری که علاوه بر وجوه زیباشناسانه و هنری، یاریگر انسان در شناخت خود و پیچیدگیهای درون و بیرونش است. این آثار از ویژگیهای صوری و محتوایی ممتازی برخوردارند. آثار ادبی از این نظر در طبقۀ ادبیات از طبقات هفتگانهای که ارسطو از انواع هنرها به دست داد، جای میگیرد. ادبیات با زیبایی سرو کار دارد و از این نظر تأثیراتی جاودان بر روح و روان انسانها بر جای خواهد گذاشت. جدا ماندن از ادبیات، جدا ماندن از فرهنگ و آگاهی است.
برای مطالعۀ بهتر و دقیقتر آثار ادبی، این آثار را با توجه به ویژگیهای مختلف طبقهبندی میکنند؛ برای مثال با توجه به محتوا، زمان خلق اثر، ویژگیهای صوری، قلمروی جغرافیایی و نکاتی دیگر. بحثهایی که به طبقهبندی آثار در دستههای مجزا و ویژگیهای صوری و محتوایی هر یک مربوط است، در انواع ادبی مطرح میشود. آثاری که در یک دسته قرار میگیرند، ویژگیهای مشترکی دارند که سبب همگروهی آنان است.
فرض کنید تصمیم بگیریم در میان شاعران فارسیزبان، طبقات مختلفی را با توجه به تعداد ابیات آثار سروده شده لحاظ کنیم؛ برای مثال طبقۀ شاعران اشعار کوتاه (برای مثال پنج تا ده بیت)، شاعران اشعار متوسط (یازده تا پنجاه بیت) و شاعران اشعار بلند (بیشتر از پنجاه بیت). این نوعی طبقهبندی است، همچون آنچه در انواع ادبی صورت میگیرد؛ اما نکته آن است که طبقهبندی دقیق، معیارهایی مشخصتر و منطقیتر و علمی دارد. هر چند همین طبقهبندیها نیز گاه با یکدیگر همپوشانی دارد و چندان دقیق نیست اما انواعی شناخته شده و مشهورند.
در ادب غربی آنچه محور مهم و اصلی طبقهبندی آثار ادبی بوده است، محتوای اثر است. آنچه ارسطو در باب شعر و انواع آن مطرح کرد. (ادامه دارد)